جبهه اصلاحات پس از کناره گیری نبوی رادیکالتر می شود؟
تاریخ انتشار: ۹ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۲۲۷۱۹۶
برخی کارشناسان سیاسی اعتقاد دارند که حذف بهزاد نبوی از جبهه اصلاحات را باید در ادامه هژمونی «رادیکال» در جبهه اصلاحات ارزیابی کرد.
به گزارش مشرق، دوره ریاست بهزاد نبوی در جبهه اصلاحات به پایان رسیده اما تکلیف رئیس بعدی این گروه سیاسی هنوز مشخص نشده است. اما بهطور قطع بهزاد نبوی مورد اقبال اعضای جبهه اصلاحات قرار نداشته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بهزاد نبوی، رئیس پیشین جبهه اصلاحات گفت: «دوره بنده تمام شده و تصمیم گرفتم از این سمت کنار بروم. البته این تصمیم به این معنا است که بنده دیگر پیر شدهام و بهتر است بقیه عهدهدار این مسئولیت شوند.»
نبوی گفت: «در آینده انتخابات ریاست جبهه اصلاحات برگزار خواهد شد و نفر جدید معرفی میشود.» وی در پاسخ به سوالی درباره گزینههای ریاست جبهه اصلاحات گفت:« اطلاع ندارم چه گزینههایی برای ریاست این جبهه مطرح هستند.»
تشکیل جبهه اصلاحات
شورای هماهنگی جبهه اصلاحات با نام اولیه «شورای هماهنگی جبهه دوم خرداد» چتر سازمانی ائتلاف و شورای اصلی گروههای سیاسی جناح اصلاحطلبان جمهوری اسلامی ایران است.
در تاریخ ۲۲ آبان ۱۳۷۸، هجده گروه گرد هم آمدند و شورای هماهنگی جبهه دوم خرداد را با هدف یکپارچهسازی استراتژی اصلاحطلبان تشکیل دادند. نامگذاری دوم خرداد به تاریخ پیروزی محمد خاتمی در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۷۶ برمیگردد. این گروه بعدها گروههای هجدهگانه جبهه دوم خرداد نامگذاری شد.
ائتلاف آنها در انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۷۸ قادر بود تا تقریبا تمام ۳۰ کرسی در مهمترین حوزه یعنی تهران را بهدست آورد. در حالیکه گروههای مختلف از ائتلاف دیدگاههای کمی متفاوت داشتند، ولی اولویت همه آنها حمایت از اصلاحات محمد خاتمی بود. با وجود اینکه اصلاحطلبان تمام ۱۵ کرسی شورای شهر تهران در سال ۱۳۷۶ را در اختیار داشتند، درگیری و اختلافنظر بین نمایندگان از حزب کارگزاران سازندگی با جبهه مشارکت و حزب همبستگی بهتدریج به نقطهای رسید که شورا دو ماه مانده به انتخابات شورای شهر سال ۱۳۸۱ توسط وزارت کشور منحل شد. شورا اعلام کرد که از هیچیک از نمایندگان تهران حمایت نمیکند و گروهها روی یک لیست واحد انتخاباتی سازش کنند.
اعضای گروه موفق به جمعبندی و اتحاد در لیست واحد نشدند و بیش از ۱۰ لیست انتخاباتی اصلاحطلب منتشر شد؛ بنابراین اصلاحطلبان شکست سنگینی را متحمل شدند و همه صندلیها به ائتلاف آبادگران ایران اسلامی وابسته به اصولگرایان رسید و محمود احمدینژاد شهردار تهران شد.
پس از ردصلاحیت بسیاری از کاندیداهای ائتلاف توسط شورای نگهبان برای انتخابات مجلس سال ۱۳۸۲ تحصن نمایندگان در مجلس،این شورا اعلام کرد: «نمیخواهند در انتخابات شرکت کنند» و اصولگرایان برنده انتخابات شدند.
در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۴ ایران، اصلاحطلبان نتوانستند به اجماع دست یابند و با اعلام کاندیداتوری اکبر هاشمیرفسنجانی، مصطفی معین، مهدی کروبی و محسن مهرعلیزاده به عنوان نامزد گروههای اصلاحطلب، محمود احمدینژاد برنده انتخابات شد و اصلاحطلبان بار دیگر به اصولگرایان باختند.
در سال ۱۳۸۵ دو انتخابات به صورت همزمان برگزار شد: مجلس خبرگان رهبری و انتخابات شورای شهر. این شورا به یک لیست انتخاباتی واحد رسید؛ اما حزب اصلاحطلب تازه تأسیس اعتماد ملی به رهبری مهدی کروبی تصمیم به صدور لیست جداگانه گرفت. در انتخابات مجلس ۱۳۸۶ در مقابل ردصلاحیت بسیاری از اصلاحطلبان، جبهه یک لیست انتخاباتی با نام «ائتلاف اصلاحطلبان» داد اما حزب اعتماد ملی دوباره لیست مجزا ارائه کرد. اصلاحطلبان در هر سه انتخابات شکست خوردند.
بهزاد نبوی در این بین تلاش داشت تا با نگاهی عمل گرایانه که برعکس سیاست ورزی متقدم او بود اعضای تندروی این جبهه از تحریم انتخابات جلوگیری کند. حتی در انتخابات اخیر ریاستجمهوری هم از همتی حمایت کرد اما جبهه اصلاحات حرف این چریک پیر را نپذیرفت و انتخابات را تحریم کرد. در بیانیه اخیری که این جبهه داده ظاهرا نبوی نتوانسته اعضا را به میانهروی مجاب کند و رفتهرفته پروژه حذفش کلید خورده و حالا با اتمام دوره ریاستاش، خودش به بهانه کهولت سن اعلام انصراف از ریاست جبهه داشته و قرار است فردی دیگر که دیدگاههای رادیکالیتر دارد، جای وی را در این جبهه بگیرد.
گفته شده است افرادی چون علی شکوریراد و حسین مرعشی از جمله افرادی هستند که شانس این را دارند که رئیس جبهه اصلاحات شوند. علی شکوریراد، دبیر کل سابق حزب اتحاد در روزهای اخیر رایزنیهای ویژهای را آغاز کرده و تمایل دارد رئیس اصلاحطلبان شود. گفته شده است بخشی از مواضع رادیکال شکوریراد در ماههای اخیر به دلیل جلب توجه اعضا بوده است. پس از پایان انتخابات ریاستجمهوری و شکست نامزد اصلاحطلبان (همتی) با رأی دو میلیونی که کمتر از آرای باطله بود، برخی از اصلاحطلبان انتقادات جدی نسبت به نبوی مطرح کرده و حتی حزب اتحاد ملت، بهزاد نبوی و حزب کارگزاران را متهم به نظرسازی درباره میزان رأی عبدالناصر همتی در انتخابات کردند.
تاجزاده، حجاریان و علویتبار از جمله افرادی بودند که با اعلام خبر مرگ اصلاحات، بهزاد نبوی را ژنرالی پیر خواندند که تواناییهای سیاسی خود را از دست داده است!
در ناآرامی های اخیر نیز جناح رادیکال جبهه اصلاحات، بهزاد نبوی را تحتفشار قرار داده که نتیجه آن انتشار یک بیانیه در حمایت از آشوبها بوده است. جبهه اصلاحات مدتی بعد در ضمن احترام به موسوی از خاتمی حمایت کرد.
برخی کارشناسان سیاسی اعتقاد دارند که حذف بهزاد نبوی از جبهه اصلاحات را باید در ادامه هژمونی «رادیکال» در جبهه اصلاحات ارزیابی کرد،با این استعفا به نظر می رسد که بهزاد متأخر که عمل گرا بود جای بهزاد متقدم و رادیکال را گرفته بود، بازنشسته سیاسی شده است.
منبع: روزنامه صبح نو
منبع: مشرق
کلیدواژه: سفر رئیسی به چین قیمت روزنامه صبح نو اصلاح طلبان بهزاد نبوی اخبار داغ حزب کارگزاران علوی تبار جبهه اصلاحات خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت انتخابات ریاست ریاست جمهوری جبهه اصلاحات اصلاح طلبان بهزاد نبوی دوم خرداد گروه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۲۲۷۱۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جوان: مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده
چگونه است که روزنامه شرق در ۱۵ دی ۱۴۰۲ «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟! - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد. غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.
دیروز غلامحسین کرباسچی گفته: «من اصلاً ایشان [نصیری]را آدم متعادلی نمیدانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاحطلبان و شخصیتهای محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاجزاده و امثال آقای تاجزاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یکمرتبه این طرف صفحه بیاید. آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر مخالفان نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، میفهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»
صرفنظر از اشتباهی که کرباسچی درباره نسبت نصیری با مدیرمسئول فعلی کیهان داشته است، و نشان از عادت توسل به مزخرفات در مواقع لزوم است، این همه واهمه از ثبت نصیری در جایگاه یک اصلاحطلب جای تأمل دارد. محمدعلی ابطحی، رئیسدفتر وقت خاتمی نیز دو روز قبل عین همین عبارات را برای نصیری بهکار برده و نوشته بود: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزباللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است. نه بولتننویسی و اظهارنظرهای تند حزباللهیاش در گذشته توانست ریشه اصلاحطلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونیاش مورد قبول اپوزیسیونی قرار میگیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. گفتهاند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش میداند نه شاهزاده میتواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقهمند به همکاری با شاهزاده است.»
اکنون پرسشهای مهمی پیش روی ماست. چطور 29 شهریور 1401 یعنی درست در ابتدای ماجرای مهسا، روزنامه اعتماد با «مهدی نصیری، روزنامهنگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه میکند و او را شخصیت و فرصت مناسبی برای ریختن بنزین روی آتش آن ماجرا تشخیص میدهد، اما الان اصلاحطلبان تجمیع شدهاند که بگویند «نصیری خلوچل است و افراطی و نامتعادل»؟!
چگونه است که روزنامه شرق در 15 دی 1402 «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟!
چرا شبکه رسانهای «هممیهن» متعلق به همین آقای کرباسچی تریبون سخنان نصیری با رسانههای مختلف شده بود و حتی هرچیزی را که نصیری در کانال تلگرامی خودش منتشر میکرد، بازتاب میداد، آنهم در مذمت اصولگرایان (مهدی نصیری: آقایان اصولگرا تحویل بگیرید! زلنسکی، قهرمان بود نه «دلقک» / تیترهای آمادهتان برای پیروزی پوتین، خاک میخورد/ دیپلماسی ما هم به دام افتاد)، اما حالا شده نامتعادل ناسزاگو به خاتمی و هاشمی؟!
مگر عباس عبدی سرمقالهنویس و مشاور هممیهن و اعتماد از مواضع مثبت و حمایتی این دو روزنامه از نصیری بیخبر بوده است که حالا تقصیر نصیری را به گردن اصولگرایان میاندازد و میگوید: «مشکل نصیری این است که احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلامشده ایشان همدلی کنند.»! یعنی تا پیش از این که شما تریبون او بودید، با ایشان همدلی وجود داشت؟!
اینکه روزنامه سازندگی از قول محمد عطریانفر در مهر 99 بنویسد: «مطالبی که اخیراً از زبان استاد مهدی نصیری چهره سنتگرای نواندیش مطرح شده این است که...» ولی روز گذشته بعد از سخنان کانادا تیتر و عکس تمامصفحه خود را به نصیری اختصاص و «توهم اتحاد» را به او نسبت بدهد، عجیب و غیرمعمول نیست؟!
اگر نصیری اکنون از کانادا شعار اتحاد «تاجزاده با شاهزاده» را میدهد آیا به این علت نیست که تاجزاده در مرخصی به اصلاحطلبان گفته بود «باید مواضع نصیری و امثال او را به شکل وسیع بازتاب بدهیم»؟! و اگر ندای براندازی میدهد آیا مانند بهزاد نبوی که چندی پیش در گفتوگویی با اشاره به آشوب پاییزی گفته بود «استنباط من این است که برخی اصلاحطلبان در یک سال گذشته نتیجه گرفتند که کار نظام تمام است و میخواستند سرشان بیکلاه نماند»، براندازی را از باطن اصلاحطلبان نیاموخته است؟! اشتباه نصیری آنجاست که نبوی در گفتگو با «آگاهینو» «برخی مجموعههای اصلاحطلب» را متهم به داشتن «مرضبچگانه» و «لوچبودن» کرد تا ضمیر براندازانه اصلاحطلبان را نشان دهد، اما نصیری بهجای درسگرفتن از این سخن، همان لوچی و مرض بچگانه را سرلوحه قرار داده است!
این همه ریاکاری و فریب البته از اردوگاه اصلاحطلبان عجیب نیست، اما ظاهرسازی جواب نمیدهد. نصیری عین اصلاحطلبان است، بلکه خود اصلاحطلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرفهای پشتصحنه را که از او میپسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام میآموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارششده تاجزاده را به این زودی بسوزانید! شما اکنون ترسیدهاید و یک بهیک به صحنه میآیید و نصیری را تکفیر میکنید. اما مگر میشود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامهنگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر میکنید خودتان را تکفیر میکنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.
سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود میبرند و به اردوگاه اصلاحطلبی میزنند. نمیدانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمیکردند که از آن دولت و حمایتها به جایی برسند که اکنون حرف مشترکشان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری بهتعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!
منبع: جوان
انتهای پیام/